یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چَشمِ ناب داری عزیزم دِلرُبایی می‌کنی.

چَشمِ ناب داری عزیزم دِلرُبایی می‌کنی.
صاحب قَند و عَسل با من جدایی می‌کنی ؟

لَعلِ آن سرخ لبت هرگونه راهی بَسته است
. باهمان طَعمِ لبت با مزه،بازی می‌کنی

صاحبِ چِشم قهوه ای یک جرعه ی نابم بده
بی وفا داری تو با قلبم چه کاری می‌کنی ؟

یک کمر داری به باریکی ،چه گویم دلبَرم
کارهایی با دلِ،بیچاره داری می‌کنی

تار تار ابرویَت ساز دلم را کوک کرد
من به قربانت شَوم بامَن چه کاری می‌کنی ؟

یک کلام از زلف زیبایت بگویم خوب من
موی فر داری شما فرمانروایی می‌کنی

فاطمه ویسی

سازِ دل من کوک شَود یا نَشَود عیبی نیست

سازِ دل من کوک شَود یا نَشَود عیبی نیست

مَنکه بازیچه ی ایام، به هَر ساز ِخدا رقصیدم

و خدایی که در این دشتِ بلا ساز مُخالف کوبید

دَم به دَم بر همه ایمان خودم تا دَم صبح خندیدم

فاطمه ویسی