ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آن شب که تو در کنار مایی، روز است
و آن روز که با تو میرود، نوروز است
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست
#رباعیات_سعدی
به کسی ندارم الفت
زِ جهانیان مگر تو ...
اگرم تو هم برانی ،
سر بی کسی سلامت !
سعدی
بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو
"سعدی"
بخت آیینه ندارم که در او مینگری
خاک بازار نیرزم که بر او میگذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه خویشی که ز ما بیخبری
به چه ماننده کنم در همه آفاق تو را
کان چه در وهم من آید تو از آن خوبتری
گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
هر چه در وصف تو گویند به نیکویی هست
عیبت آنست که هر روز به طبعی دگری
"سعدی"
هر کسی را
سر چیزی و تمنای کسیست
ما به غیر از تو
نداریم تمنای دگر...
سعدی