ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نباشد به ایران تن من مباد
تو فردوسی ای مرد یزدان نهاد
پی افکنده ای رزم و بزم زیاد
بمانی چو ایران نامت سواد
دریغ است ایران که ویران شود
بماند و دوران پوران شود
کنام پلنگان و شیران شود؟
بماند ایران و توران شود
شهنامه سرودی و بسی مرد بزرگی
سهرابم و رستم تو فرزند بزرگی
فردوسی ایران تو سی سال سپردی
هویت و این خاکمو بر کاخ سپردی
سجاد نوروزی
یک سینه و قلب بی ریا میخواهم
یک قلب پر از نور خدا میخواهم
من یار پر از مهر و صفا میخواهم
عاشق چو شدم تو را وفا میخواهم
سجاد نوروزی
دلبستگی ام عذاب شد بعد از تو
دل دادگی حباب شد بعد از تو
دل سنگ شد و تنگ شد گفت به من
دلواپسی ام چو خواب شد بعد از تو
بی تو دل من عذاب شد بعد از تو
دلتنگی من چه باب شد بعد از تو
دلکندن من سراب شد بعد از تو
دل خاک شد و شراب شد بعد از تو
سجاد نوروزی
اینقدر به تقدیر فلک فکر نکن
تدبیر نبود و بود هم فکر نکن
گویی که نبشته برباد شده است
اینقدر چرا نخواستهات فکر نکن
سجاد نوروزی
مرگ آمد و چشم از زمین بستم من
در پیش هزار آفرین هستم من
لبخند بزن ، گریه نکن جستم من
رفتم ولی فدای تو رفتم من
سجاد نوروزی
پاییز بهاری است که عاشق شده است ____ این برگ ترنجی و اناری شده است
از مرگ به هستی اش فراری شده است ____ قلبی که شکسته است و زاری شده است
قلبی که شکسته است و زاری شده است ____ پاییز چه پررنگ چناری شده است
از مستی و از عشق چه حالی شده است ____ یاری که بدون هیچ آری شده است
سجاد نوروزی