یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

برو ای عشق ، سزاوار همان باغ و بری

برو ای عشق ، سزاوار همان باغ و بری
دل ز دریا زدی کز دشمن من دل ببری

برو ای میوه ی فاسد ، برو ای ماه خموش
برو ای بی خبر از عشق ، برو پالان بر دوش

برو ای روز سیاه ، از شب تیره تار تر
برو ای خار مغیلان ، برو ای بی بار بر


برو ای زهر هلاهل ، برو ای مرگ مریض
برو ای فتنه ی عالم ، تو دگر عشوه نریز

دل ز ما بردی و ترک از عادت و دل کردی
در قفس بنشاندی آخر این دل عاشق کردی

ما که دیگر ندهیم دل ز بر و حس تهی
برو ای عشق که فریاد خموش دل تویی

حسین زراعت پیشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد