یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به وقت صبح دم، آن یار دلبر

به وقت صبح دم، آن یار دلبر
درآمد همچو ماه از بامِ اختر

نوایی خوش ز چنگ عشق برخاست
که شور افکند در جان‌های مضطر

به لب جامی ز مینای محبت
به دل شوری ز سودای مکرر

بیا تا بشکنیم این بند غم را
که باقی نیست جز یادِ معطر

جهان بازیچه‌ای بیش نیست، ای دل
چه سود از کینه و زخمِ مکرر؟

بیا تا در خراباتِ محبت
شویم آزاد از هر قید و باور

چه شیرین است اگر با هم بمانیم
که یار و دلبر است این عهدِ دیگر


ابوفاضل اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد