ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گفتم که بدخویی ولی باور نمی کردی
گفتم که بس کن، لیک تو آخر نمی کردی
بیهوده گو و سخت گفتار و خشن بودی
آن عاشقی ها را ولی،دیگر نمی کردی
دستان تو آلوده ی دست خلایق شد
ای کاش خود را همره کافر نمی کردی
دیدم که از راه مسلمانی به دور هستی
دیدم که این اندازه پند...در سر نمی کردی
دیدم که وجدانت میان منجلاب افتاد
دیدم که او را را داخل این شر نمی کردی
رقصیدی و از ظلمت شب قصه ها گفتی
آتش به پا کردی ...ولی محشر نمی کردی
تاریک ماندی در دل محجور اقیانوس
اما نگاهی بر غم جانسوز خاکستر نمی کردی
دیدم که پهنای وجودت را گرفته جهل
فکری به حال ذهن بی بستر نمی کردی
راندی و رفتی تا سیاهی های ذهن سرد
آیا ، تو عاشق بودی ؟؟؟؟؟ و باور نمی کردی؟؟؟؟
نرجس نقابی