ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
از آن باغی که می گفتی؟؟ ، بیابان می شود آخر
از آن دشتی که فکر کردی، خیابان می شود آخر
تمامش سبز و آرام است، مکانی دلکش و زیبا
نگاهت ، روبهی وحشی...پشیمان می شود آخر؟؟؟
نشستی با سخن چینان، و حسرت کش ترین آدم
گمان کردی که دنیایت گلستان می شود آخر
گرفتی از من و چشمم، طلوع بهترین ها را
گمان کردی،که می میرم؟ و پایان می شود آخر؟
خیالت تخت ....بیدارم هنوزم زنده ام بی تو
چه حسرت ها نشست برتو که عریان می شود آخر
هنوزم سربلندهستم، چو کوهی در میان دشت
تو می مانی و دلتنگی.....که عصیان می شود آخر
نه من می خوانمت از نو....نه تو می بینی ام از نو
نه تو در خاطرم ماندی نه پنهان می شود آخر
جواب هر ستم هایی که بر قلبم شده، چون تیر
به قلب ات می رسد آری...و گریان می شود آخر
تو پستی، حیله گر هستی، شبیه گرگ های درد
چنان زوزه بکش از درد....که بی جان می شود آخر
خدایا، این جماعت را، به راه راست می رانی؟؟؟
که مهلت بیش از این دادن....چو شیطان می شود آخر
که انسان هم اگر ماند، چو شیطان می شود آخر
که انسان هم اگر ماند، پشیمان می شود آخر
نرجس نقابی