یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اینبار دستهایت را بگردنم می‌آویزم

اینبار
دستهایت را بگردنم می‌آویزم
میان هجوم سایه‌های سمج

کافه به کافه
تو را مزه می‌کنم
در قهوه‌های تلخ
سرگیجه‌های مستی را
با تو خواهم رقصید
و غم نهفته در ساز دوره گردها را
با تو خواهم گریست

چشمانم را می‌بندم
در این کولاک بی پایان توهم‌ها
تو را نفس خواهم کشید
عطر بهار نارنجِ کوچه‌های باران خورده


مهدی بابایی راد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد