یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

غصه خوبست ولی سینه من تنگ شده

غصه خوبست ولی سینه من تنگ شده
بسکه در فکر تو کوشیده سرم منگ شده

چشمهای من و عکس تو و دیواره و قاب
زندگی بوم قشنگی است که کمرنگ شده

ما که در گستره ی مزرعه ی مهر و صفا
ریزه خوریم چرا روزی مان سنگ شده؟


پیش خوشبختی ما گردانه ها روئیدند
پایمان بس که دویدیم پی اش لنگ شده

من و دلواپسی و فاصله و دیدن تو
امتدادیست که ویرانه صد جنگ شده

تا به آتش بکشد خرمن هر حوصله را
هرچه کم بوده گمانم که هماهنگ شده


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد