ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زندگی بر موج آویزان شده
چون حبابی ساده و لرزان شده
آن ور رویای من را دیده ای؟
خاک سردی از پی طوفان شده
شور و حال کودکی رفته ز یاد
کودکی در حسرتی گریان شده
انتظاری از طلوع عشق نیست
شعله از طنازی اش حیران شده
کاغذی تر از دلم نشناختم
پاره پاره با نم باران شده
گفته بودی مردی ات را باختی
سایه ای در قامتت پنهان شده
بس که بوسه بر لب او داده ای
گوشه ی قلبت بن شیطان شده
خواستی از من بسازی یک بنا؟
دوره ی تغییر جسم پایان شده
من همینم ساده و خاکی و سبز
چون گلی که هدیه بر بستان شده
می شکوفد غنچه های عشق من
در نگاهی که چنان گلدان شده
من همینم یا پذیرا شو .....و یا
دورشو از خاطرم... ویران شده
من بنای قلعه ی شیطانی ام
که خیال تو درآن مهمان شده
بعد از آن آزار های شرم ناک
نام تو، مردک بی وجدان شده
نرجس نقابی