یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گویندم در شهر عشق، ساغر و پیمانه حرام است

گویندم در شهر عشق، ساغر و پیمانه حرام است
مشق عاشقی، بی اذن مستانِ بی خانه حرام است
لب بر مَی گر نهادی، سَرِ خلقی بر زمین کوفته ای
جز مَی و باده ی اینان ، مَی به هر  کاشانه حرام است
دل بر سَرِ سینه و حراجش گر کنی به پای دلبری
کفر است و همچو کاری در این ویرانه حرام است
باده و ساغر و دل و دلبر و عاشقی و طنازی ریاست
هرآنچه جز آنچه گویندم  در این زمانه حرام است
مانده ام چون می روم بر پای و میخورم آب و نان
ترسم بگویندم بودنت بی اذن صاحبخانه  حرام است


شهریار یاوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد