ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از تو ترانه ای خواهم سرود شنیدنی
شعری خواهم ساخت خواندنی
تو را در کنسرت ها می خوانند
و برایت هورا میکشند
می نویسمت برای امروز
و برای فردا
می نویسم از تو
و میدانم روزی تو را دوباره خواهم خواند
در لابلای برگهای دفترم
و شعر هایم که بوی تو را گرفته اند ...
خودم را مثل اینها
یکهویی مینویسم
وقتی
بی گدار دلم میگیرد
وبی هوا
نفسم مسموم میشود
به یاد تو
و صدایت می زنم
در میانه میدان زیر باران
و کنار نماد شیطان
و چشم انسان
و میدانم مرا یاد است
و تو را فراموش
آیا تو نام دیگری
غیر از محبوب من داری؟
حیف است اگر تورا نچینم
از گوشه ی دنج باغ ای گل
تنهایی باغ بی حضورت
دردیست که میکنم تحمل
از گوشه ی چشم می رود آب
همچون هیجان جوی جاری
چشمان تو بی خیال در خواب
صبح است ولی خبر نداری
من باغ ،درخت،من کبوتر
من چهچه ی هزاردستان
تو،اسب چموش و خیره ،سرکش
چون رعد نشسته در نیستان
بی تاب ترم کنار آتش
از شعله که می کشد زبانه
برخیز که آتشی نشانی
از بوسه ی صبح ، عاشقانه...
حجت هزاروسی