یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چشمهایم چشمه‌ای از شعر را گم کرده اند

چشمهایم چشمه‌ای از شعر را گم کرده اند
این مصیبت ارزش عمری باریدن نداشت؟

طاقتم در طاق دل مشتاق دیدارش ولی
او دلش شوقی برای لحظه‌ی دیدن نداشت


حال محزون دلم گاهی پرسیدن نداشت
عقلِ دل اما چرا ذوقی به فهمیدن نداشت

پروانه ای آشفته ام کز عشق با او گفته ام
بالم میان شعله اش سوخت، نای رقصیدن نداشت


سانیا علی نژاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد