ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
راه رفتن روی آب ، مثل یه موج
افتادن،توقعریه چاهی، ز اوج
رقصیدن از سردرد
دستای یخ زده ، از هوائی سرد
مثه یه بادبادک له شده ، تو دستای باد
چه ها کرد، این دل سنگت ، با شبام.
چشمای سیاه ومست خواب تو
لبای تشنه و، دست داغ تو
کبوترهای ، دل بی قفست
آخ که میگیره نفسهام ، ز دست
میبینی: حتی نپرسید ، اسممو ؟
لبای ساکت و، غم پرست تو
پاهای خسته تر ازخستگی ام
نمیزارن ، بیش از این ، جلو بیام
نمیدونی ؟
این سه حرف پر درد
با شکسته دل داغونم ، چه کرد ؟
سیدمحمدمعالی