ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟
سید حسن حسینی
هیچ گاه
تنهاییِ هیچ کدام از
این آدم های شهر را
باور نکن!
هرکدام؛
در درونِ دیگری پنهاناند!!
زهرا_صادقی_زاده
می ایستم پای تـ♥ـو با جان و تنم مـ♡ـن
پامیگــــــــــــذارم روی قلب آهنم مـ♡ـن
یک عمر-تنگاتنگ-بــــــــــــوی بودنت را
حس کرده ام بین تن و پیراهنم مـ♡ـن
ازکودکی باخویش گفتم "عاشقی کن"!
خواندم الفبـــای تـ♥ـو را در دامنم مـ♡ـن
ای شمع..!میخواهم کــــــه رازی را بگویم؛
از بوسه ی دیشب به این سو..روشنم مـ♡ـن
دریا تـ♥ـویی،صحرا تـ♥ـویی،جنگل تـ♥ـویی،تـ♥ـو
ماهی مـ♡ـنم،آهو مـ♡ـنم،تیهـو مـ♡ـنم،مـ♡ـن
در بــــــــــــــــــــاز بود و آسمان پروانه بازار
اما مگر از این قفس دل میکنم مـ♡ـنϻ؟
مهدی فرجی
تماس برقرار کردن با کسی که رهایت کرده
کار پرمخاطره ایست...
هرکاری هم بکنی باز درماندگیات آشکار میشود...
می توانستم مشتی گندم باشم
که جیره ی روزانه ی پرنده ای را کفایت می کند
یا جرعه ای آب
که گلوی زخمی گلها را تر می کند
اما افسوس هیچ نشدم
انسان ماندم ؛
کوتاه ترین درنگ آفرینش
اندکی خاک ، زیر پای آدمی
اندکی خاک ، پراکنده میان بادها
::. شیرین فروغان