یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای صدای نقره ای!

ای صدای نقره ای!
صدای تمیز!
که دل خاک گرفته ام را صیقل می دهی
صدایم می کنی
و نیمی از من
که عشقش درد می کرد
همه ی ابعاد زندگی اش درد می کرد

نیمی از من
که قهر بود با گوشواره هایش
قهر بود با شعر
کبوتر می شود.

نیمی از من
که چپ چپ نگاه می کرد به زندگی
به سیگار صبحگاهی که دودش چپ چپ می رفت
به باران که چپ چپ می بارید
می خندد

صدایم می کنی
دوباره دلم مثل حیاط مدرسه ی پسرانه شلوغ می شود
دوباره آینه به شال گلدارم فکر می کند

نگاه کن صدای تازه!
در دلم خانه تکانی است.

صدایم می کنی
حوایی می شوم.

مریم اسحاقی