ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
من شاعر:از فقرا وطنم؛ زیاد حمایت میکنم
قصههای از تو در شعر وغزلم زیاد حکایت میکنم
من داو طلب آمدم؛ برای فقرا بمیرم
اینجاست: همون خط مقدم
سرباز فقرا؛ در سنگر حق؛ بر جان میگذرم
شاعر مثل کوه پای حرف خود ایستاده ام
هوای فقرا حقشان بر سرم
و قسم بر شهیدان هم سنگرم
من علی تو این راه؛ اگر مردم؛ روی سنگ قبرم
بنویسید؛ غزل خوان مردم
؛شاعر درد شدم؛
با لب خندان مردم
علی نیک افکار
نگاه خیرشو به شعرهایم؛ بخوان
سخن شاعر، به دشمنان زندگیشه،
شب به شب سنگ پرت میکردی،سرخانه ما
ترس نداشتیم،سکوت میکردیم، نفهمد پدر پیرما
کل زندگی بهم ریخته بود،و آرامش ما
خوب آسوده نداشتیم، یک شبازدست شما
غصه شد پیراهن، و اشک شد آرامش ما
تا به کی ساز دل مابزند، شور فقط
ِآه همه رو جمع کردم، تو قلب ما
قبل رفتن، آتشین میکشن، زندگی تان را
علی نیک افکار