یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دل اگر منزلت خویش نداند چه کنم

دل اگر منزلت خویش نداند چه کنم
بتواند که خوشا گر نتواند چه کنم

مانده‌ام تا مگرم تجربه‌ای نو آید
گر قرار است چنین دهر بماند چه کنم

چشم‌ها تکیه به بیداری دیروز کنند
گر دگر حافظه یاری نرساند چه کنم


در تخیل برسانیم به خود امدادی
گر بخواهد که من از پیش براند چه کنم

تک درختی که همه عمر به دشت است خموش
روزگارش نتواند گذراند چه کنم

شاید این‌ها که سپاریم به کاغذ روزی
کس بخواند ولی افسوس نخواند چه کنم

علیرضا طالبی آهویی