ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به چشم تو سپردم جان، که از مهرت بهار آمد
تو نوری در دل شبها، که بر ظلمت، قرار آمد
صدای پای تو در باد، نفسهای زمین را داد
به هر گوشه نشانی از حضورت بیشمار آمد
گل از لبخند تو رویید، نسیم از عطر تو پیچید
زمین با شوق دیدارت، هزاران غنچهزار آمد
تو را خورشید میجوید، تو را ماه از دل شبها
جهان در حسرت رویت، به سجده، بیقرار آمد
بخوان فاضل ز این قصه، که بی تو هرچه پوچ افتد
ولی با مهر دیدارت، جهان لبریز کار آمد
ابوفاضل اکبری