یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چه شده که مهربانی‌ شده است قاب دیوار . .

چه شده که مهربانی‌ شده است قاب دیوار  . .
وعتاب وخشم هر روز .سکونتش شده حال .
 به غلط بنده احوال .آدمیت شده بیمار....
مگر عاشقی نشاید ، که غبار غم زداید .
مگر آدمی نباید به دگر مهر بدارد .
اگر این روال گشته.  به چه رو سوارگشته  .
رحم انسانی کجا رفت .آدمیت به فنارفت  .
یکی از نشئه سیری نه نظر به حال کس کرد .
یکی هم زفرط کا ستی از برای قوت دعا کرد .
اگرم لقمه اش دوتا بود  شکر خالقش به جا بود .
یکی لقمه بهر روزی دگرش سهم دعا بود .
ولی آن دگر ندانست . غم دل زکس گشودن .
روزیش فزون نمود ه وهمو گره گشابود .
غم دیگری ندیدن نه هوا بود نه به جا بود.
فقط ام اسیر وهمی که نخوتش به جا شد .
نکند زمال واموال ،نخودش نه جابه جا شد .
    

احمدرضاآزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد