یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نمی‌دانم چرا این دل ز هجران شما خون است

نمی‌دانم چرا این دل ز هجران شما خون است
نمی‌دانم چرا لیلی ز دوری تو مجنون است
نمی‌دانم ولی در باورم این گونه می‌گنجد
که هر کس عاشق تو شد یقین از خویش بیرون است
نمی‌داند کسی از خاطرات بی تو بودن‌ها دلی در سینه‌ام خفته که از داغ تو محزون است
برایت می‌نویسم تا بخوانی از غزل‌هایم
که سیلاب سرشکم در غمت چون رود جیحون است
بیا جامی بده ساقی مرا زان باده باقی
که چون مستان این وادی دلم دارالقریبون است
خدایی بودن و خدمت به خلق و دستگیری‌ها
مکن غفلت که اندر مکتب این دهر قانون است
به بال معرفت تا عرش خواهی رفت مداحی
اگر پیراهنت در راه حق از خون گلگون است


محمدحسن مداحی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد