یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

از دوری لبهای تو جانی به تنم نیست

از دوری لبهای تو جانی به تنم نیست
چون دشت خزان دیده گلی در چمنم نیست

دل در وسط سینه غریبانه نشسته
جایی که در آنجا تو نباشی وطنم نیست

از سینه ی من عشق تراویده وگر نه
بدنامی ام از پارگی پیرهنم نیست


نزدیک بیا تاکه جهان تلخ نباشد
فرهاد نشو ، طاقت شیرین شدنم نیست

آغوش من اینجا به تمنای تو گرم است
گرما بده ای عشق که جان در  بدنم نیست

نگذار در این برکه‌ی بی ماه بمیرم
چون بی تو دگر شوق به دریا زدنم نیست

مهین خادمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد