یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عدم بودن او از بر هر یار گذشت

عدم بودن او از بر هر یار گذشت
روزگار شهرت و فیض ز هر کار گذشت
فرصت سلطه ی هر جام و زر و زور دریغ
که به مستیِ دو چشم بی وفا یار گذشت
بذر عیش و عشق ما خشکید در فصل بهار
داد و بیداد که نسیان من از خاطر آن یار گذشت
ما دگر غرق سکوتیم و طلب آینه است
تا که بینیم و بباریم که ایام گذشت


کیمیا ابراهیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد