یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

طعم شیرین رهایی طعم تلخیست گر ز بند تو باشد

طعم شیرین رهایی طعم تلخیست گر ز بند تو باشد
رهایی نخواهم
آن دم که گرفتار تو باشم
مرگ آرزو شود گر در آغوش تو باشد
این هفت تیر و هفت, تیر
شلیک کن,شلیک
که این بیچاره خواستار مرگ به دستان تو باشد
جهانم جهان بی انتهای قعر چشمان توست
گر چشمانت نباشد,جهان من نباشد
آه ای آسمان!
اشک بریز,
این کفن پیچ در خاک است
رفت,
نه در آغوشت,
نه به دستانت,
نه به چشمانت!

کیمیا ابراهیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد