یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هنوز هور بر تن دریا

هنوز هور بر تن دریا
نتابیده
و من در ساحل خیالم
قدم می زدم
رد پای تو بر شن های خیس
خانه داشت
امواج آن را نشسته
وصدف ها نوای تو را می خواندند
موج می آمد
وکف به ساحل می سپرد
وخود راهی بستر می شد
تا در طلاطم خاطره ها
غرق شود
من محو بیکران بودم
که پرنده ها
صدا زدند
آهای غریبه
خود را به دریا بسپار
تا در آغوش خاطره ها
غرق شوی....


محمود علایی منش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد