یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بگذار تا خاطراتت در سینه ام جا بماند

بگذار تا خاطراتت در سینه ام جا بماند
بگذار تا اشتیاقم همواره پوپا بماند

حالا که روییده بذر مهر و ارادت چه خوبست
آهوی دشت خیالت همپای صحرا بماند

مهلت بده زندگی را تا یک نفس جان بگیرد
از رد پایت نشانی اینجا و آنجا بماند

وقتیکه از باد و باران سیلی بپا گشته بگذار
این کلبه بی قراری پیوسته بر پا بماند

دلتنگ فصل بهارم ای آفتاب محبت !
بگذار تا روزنی در دهلیز دل وا بماند

کاری نکن تا که بعد از عمری دلآشفته بودن
با هق هق ناله هایم یک شهر تنها بماند

باید به شب پرسه هایم دیوانگی ها کنی تا
در بامداد خمارت یادی هم از ما بماند

اینجا جنون دکه دارد در انتهای خیابان
ای کاش نام و نشانش در ذهن لیلا بماند

چیزی نپرس و رها کن رویای بی حاصلم را
دلشوره های دلم را بگذار حالا بماند


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد