ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آمدی ، گل در وجودم زاده شد
برگ برگِ خاطرم ، افتاده شد
کوچ کردی مدتی از بزم عشق
باز قلبت ، راهی این جاده شد
با تبسم ، بوسه ها بر لب زدی
نبض و گرمای تنت سجاده شد
پیش چشمم باز هم ، عاشق شدی
عشق در بطن دلت ، آماده شد
من به خلوتگاه چشمت ، ساکنم
این پیام از من به قلبت ، داده شد
بی تو پوچم ، ای نگاهت زندگی
روز و شب سمت نیازم ، باده شد
ذره ذره ، غرق گشتم در جنون
حالیا ، دیوانگی هم ، ساده شد
گشته زندانی وجودم در قفس
با تو اما ، بال عشق آزاده شد
آفتاب مشرق و مغرب کنون
هر دو با هم ، بر زمین قلاده شد
کورس عشقت تا نهایت می رود
راز دل از عشق تو ، بگشاده شد
افسانه واقعی