یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

مستانه و غرقِ در خیال

مستانه و غرقِ در خیال
دویدم سویِ بیشه و دشت,
اَبرها ترانه میخواندند,
تُندَر ؛ سمفونیِ باران را فریاد می زد....
یک قطره باران,
رویِ گونه ام نشست,
آهسته و آرام,
دستِ نوازشش را بر روح و جانم کشید...
و من سر مست و عاشقانه,
دل به عشقِ بی ریایش سپردم....


سیمین دانشمند پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد