ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از این عصر خستهام...
برگردیم به هزارههای دور...
من با پوست خرسی...
که زمستانهایمان را خوابیده...
برای تو بالاپوشی بدوزم...
و تو با شاخ گوزن پیری که شکار کردهای...
عکسم راروی دیوارهی غارمان بکش!
مرا به هزارههایی ببر ...
که غروبها...
با شکاری تازه به خانه میآمدی...
و قلب من تنها آتشی بود...
که کشف کرده بودی!
رویا_شاه_حسین_زاده