یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

فهمیدم چقدر این همه هارت و پورت کردنم

وقتی دستامو گرفت و محکم بغلم کرد، فهمیدم که این مدت چقدر خسته و تنها بودم،

فهمیدم چقدر توی زندگیم احتیاج داشتم به بودنش،فهمیدم چقدر دوسش داشتم

و نمیدونستم،فهمیدم چقدر نیاز داشتم دستامو بگیره و محکم بغلم کنه،

وقتی‌ بودنشو حس کردم،فهمیدم چقدر نیاز داشتم که دلم به بودن یکی گرم باشه،

فهمیدم چقدر این همه هارت و پورت کردنم برای تا آخر عمر تنها بودن الکی بوده...


پوریا_کدخدا