یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عاشق که باشی،

عاشق که باشی، دست خیالش را می‌گیری، می‌بری شهر را ببیند،
عاشق که باشی خاطره‌هایش را می‌ریزی توی جیب‌هایت...
هر چند دقیقه یکی‌شان را می‌چشی...
عاشق که باشی مزه‌ی خاطره‌هایت شور است!
عاشق که باشی همیشه پاییز است،
عاشق که باشی...
دنیایت سفید است و سیاه!
عاشق که باشی...
راستی عاشقی؟

حامد نیازی

هنری ندارم مگر

هنری ندارم مگر
جای هوا، تو را نفس بکشم
تو را جای باران، بپرستم
جای خدا، تو را ببینم
و تو را با خویش، در آینه اشتباه بگیرم!
من‌ هنری ندارم مگر
تو را دوست بدارم
و این تویی
که این را
چنان زنانه به من آموختی
که عشق بناممش!

حامد_نیازی

بپرس دوستم داری؟

بپرس دوستم داری؟
بگذار بگویم من؟ شما را؟
به جا نمی آورم؛ ولی...
شما چقدر زیبایید.
به فنجان قهوه ای دعوتتان کنم؟
لبخند بزن، بگو با کمال میل
بیا دوباره برای اولین بار ببینمت!
در همان دیدار دلت را ببرم
بگذار اولین دوستت دارم را دوباره بگویم!
باز هم عاشقت شوم!
تو یک لبخند که بزنی
من هر صبح آلزایمر میگیرم و تو یک عمر
اولین و آخرین عشقم خواهی بود...

حامد_نیازی

هوسِ تو را دارم

هوسِ تو را دارم
که دیوانه ام کنی
با خواندنِ یک شعر،
که مَستم کنی با استکانی چای،
که خوشبختم کنی با
یک بوسه ی بی هوا!

فلسفه نبافم...
هوسِ زندگی کرده ام با تو!

بگو...
کنارَت دقیقا کجاست؟!

که زندگی آنجا معنا میگیرد!
هوسِ کنار تو بودن دارم!

#حامد_نیازی

من و تو

من و تو

کاشف تمام خیابان ها و

کوچه های خلوت و دنج

این شهریم،

فقط به بهای یک بوسه!

هنوز هم می توان

دنیا های جدیدی را کشف کرد!

 

"حامد نیازی"