یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به آغوشم بیا

کنار لب های تو

ملکوت را به آغوشم دعوت کردم


به اندامم سوگند

به گیسوان بلندم

به لب های خونینم

به دستهایم سوگند

وقتی تو را در آغوش کشیدم

شیطان را فریب دادم

شیطانی که مقابل عریانی ام سجده کرد

و دیگر شیطان مقرب شد در این درگاه

به آغوشم بیا

این جا حریم امن یک هم آمیزی همیشگی ست

می خواهم با صدای خودت بخوانی

خودت را به آغوش من...

جمانه حداد

به عاقبت بهشت بدبینم

به عاقبت بهشت بدبینم
جایی که قرار نیست عاشق باشی
و هرکس مقدراست خودش نباشد
این جهنم است
جایی که اندامی نباشد
جایی که مردانی بازوی مقدس ندارند
جایی که تورا در آغوش نمی گیرند
مرا یه جهنم ببرید
گرمایش تب عشق می آورد
شاید عاشق شکنجه گر خود شدم

جمانة حداد
مترجم : بابک شاکر

فریب شیطان

به اندامم سوگند
به گیسوان بلندم
به لب های خونینم
به دست هایم سوگند
وقتی تو را در آغوش کشیدم
شیطان را فریب دادم

تن پوشی ندارم به غیر از دستهایت

تن پوشی ندارم به غیر از دستهایت
تمام تنم را بپوشان
رهایم نکن


"جمانه حداد"
مترجم: بابک شاکر