ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من اون قطره اشکم که بارون نخواستش
بخار شدو آسمونو نیافتش
من همون ابر سالخورده ی پیرم
که هرچی میبارم نمی تونم بمیرم
یه بوم نصفه نیمه که نقاشی نداره
یه گلدون ترک خورده که کسی توی خاکش گل نمی کاره
من یه موجم که ساحل پسش زد
من یه غروبم بدون خورشید پر از درد
یه رنگین کمونم به چشم کوررنگی
درون سینه دارم یک قلب نرمِ سنگی
من یه بادم برای زمستون
کودکی جا مانده از اردو غمگین و پریشون
درختی که خودش هیزم شکن شد
با شاخه های تنش شومینهٔ جنگلی روشن شد
فقط برای اینکه پرستو شب سردو گرم بمونه
فردای بهاری کنارش آواز بخونه
اما شدم سیاه خاکستری در دست باد
پرستوی جا مونده از کوچ رفت شاد شاد
بسیاری صدا ها و رنگ ها مرا ترک کردند
میدوم دنبال خوشی های نداشته تا شاید برگردند
صدرا سجادپور