یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دلم گرفته ز مهتاب، باز یاد تو شد

دلم گرفته ز مهتاب، باز یاد تو شد
هوای کوچه‌ی دل، مست از خیال تو شد

نشسته بر دل من سایه‌ی نگاه تو باز
جهان به دیده‌ی من، باغ آرزوی تو شد

چو سرو در قد و قامت، تو یار دلخواهی
که هر قدم ز حضورت، نوای جوی تو شد

نسیم زلف تو پیچید و جان را روشن کرد
سپیده از سرِ شوقش ره‌گشای تو شد

غریب عشق توام، با غمت قرینم من
که هر نفس ز غمت، روح مبتلای تو شد

به یک نگاه تو سوختم، به آتشی پنهان
که خاک خسته‌ی من شعله‌زار پای تو شد


ابوفاضل اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد