یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اقبالِ بدم بنگر،باماکه چه هاکردی

اقبالِ بدم بنگر،باماکه چه هاکردی
درگوشه ی میخانه،ماراتورهاکردی

ازدستِ توای بختم،بیمارذلیلم من
دانم که فناگردم،ظلمی توبماکردی


باجورستم جانا،آتش زده ای بردل
درقلب پریشانم،صدفتنه بپاکردی

ازظلم جفایت من،درگوشه ای
افتادم
بااین دِلِ پُرمهرم،بنگرچه جفاکردی

باآتشِ آن خشمت،درسوزگدازم من
گواین همه بد بامن،آخرتوچرا
کردی

ازرنج عذابت من،یک عمرگرفتارم
ای دشمن جان بنگر،ماراچه فنا
کردی

بس غصّه بمن دادی،افتاده ام از
پامن
بنگر توچسان مارا،دردام بلاکردی

کی یاورمن گشتی،هنگام گرفتاری
آخرتو(خزان)راهم،مانندگداکردی


علی اصغر تقی پور تمیجانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد