یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آنچنان نور ،نشان دادی مرا

آنچنان نور ،نشان دادی مرا
که بیکباره، مرا شور گرفت
شور با نور ،در آمیخته شد
ناگه، شعور دیدنت زاییده شد
با شعور و شور ،تورا دیدن خوش است
چون دوا و مرهمی، بر ناخوش است
پس من آن ناخوش ،تو آن خوش مرهمی
روح را پاکیزه گردان ،چو نفس در بدنی
ما درون قفس نفس ، در بند شدیم
با پلشتی و شناعت ،همه زنجیر شدیم
همه گشتیم اسیر ،اندر قفس نادانی
رفته رفته همه از نور محروم شدیم
تو بدیدی مارا ،همه بی چشم به دنبال عصا
نور تو شاه کلید،همه گشتیم رها....


معصومه داداش بهمنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد