یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تازه فهمیدم دور گشتن ز تو دلم بی قراری می کند

تازه فهمیدم دور گشتن ز تو دلم بی قراری می کند
گریه ام گر نرفته تا به عرش با تو شادابی می کند

گر از چشمم لخته لخته خون می ریزد از پی دوری تو
دانم با تو بودن سرا پا غرق درد عیب پوشانی میکند

دیدم چشمِ نگاهم خورده می گیرد با حض دوست داشتنی
از نبرد عقل و عشق چه گویم مِی ننوشم نا ثوابی می کند

چون در امتداد کوچه ها همه با هم و بگشتن هاج و واج
باورت شدهمچو از برگشته گان چطور دل نکته یابی می کند

گفتم بگذار بار دگر تا نگاه ات از دست نرفته ببینم تورا
ترسم در دل بماند آرزویی که ز پیش دل ستانی می کند

منوچهر فتیان پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد