ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
تازه فهمیدم دور گشتن ز تو دلم بی قراری می کند
گریه ام گر نرفته تا به عرش با تو شادابی می کند
گر از چشمم لخته لخته خون می ریزد از پی دوری تو
دانم با تو بودن سرا پا غرق درد عیب پوشانی میکند
دیدم چشمِ نگاهم خورده می گیرد با حض دوست داشتنی
از نبرد عقل و عشق چه گویم مِی ننوشم نا ثوابی می کند
چون در امتداد کوچه ها همه با هم و بگشتن هاج و واج
باورت شدهمچو از برگشته گان چطور دل نکته یابی می کند
گفتم بگذار بار دگر تا نگاه ات از دست نرفته ببینم تورا
ترسم در دل بماند آرزویی که ز پیش دل ستانی می کند
منوچهر فتیان پور