یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شعرهایم مرا فرا گرفته اند

شعرهایم
مرا فرا گرفته اند
در این دام افتاده ام سالها
لبخند هایم
در قاب عکس های من خشکید
اما هنوز مستانه با نی لبکم ساز می زنم
فرزند این ثانیه های شناورم
دارم به یک تسبم ممتد
به باران نگاهی گرم
به دست های تشنه آغوش
به بوسه های جاری یک رود
بر شانه های خاکی یک شهر
دلگرم می شوم.....


بهداد ذاکریان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد