یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

رفتم از کوی تو نگاهم نکن

رفتم از کوی تو نگاهم نکن
پر از گل شد دستهایم صدایم نکن
نفهمیدم چرا تو را نام دادند پیر سرما بگو
نگو که نداری آرزو
چرا که رسید این بهار هم کنار یار
شدم باز جوان جوان پر از آرزو
نگاهت نمیکنم
دگر این بار برای خاطراتم دل نسوزان
تا نگویم زمستان سرد بی آرزو
تا دیدار بعد خدا باشد تو را هم نگهدار


فریبا صادقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد