یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ترک ما کردی و یار دگری گردیدی

ترک ما کردی و یار دگری گردیدی
علت گریه ی چشمان تری گردیدی
گر شکستی ز من آن عهد ندارم باکی
چونکه بشکسته سبو در گذری گردیدی
یاد آن روز که دل در گرو مهر تو شد
مرغ دل را ز وفا بال و پری گردیدی
بس تطاول که کشیدم به چمن بهر تو گل
تا ثمر داده پر از بار و بری گردیدی
شد پناه تو دل غمزده ام هر شب و روز
تا مواجه به غمی یا خطری گردیدی
رفته این عمر گران از کف و صد حیف کنون
شمع افروخته ی رهگذری گردیدی
هر چه داری همه از خون دل نوری شد
حالیا خنجر کین بر جگری گردیدی

آرمین نوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد