یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چه می کنی با من سرمدی

چه می کنی با من سرمدی
بی دفاعم جان به فدایت
وجودم آش و لاش است
زدن ندارم چنان که تو ناز داری...
هیچ و پوچ یافته ام و آمده ام
پیش از این تسلیم بودم و پسینم
تسلیمم و می میرم اگر از کرشمه ی خود نکاهی...
حق داری خوشگل ترینم
تو خورشیدی تو ماهی تو زیباترینی
تو در عشق و جزئیات جناح داری
از بس تکامل یافته ای توصیف نمی داری
طبیعت عشق را هم به زیر سوال می داری
این چنین که تو فراتری...
تو خود مقصودی، معبودی
تو قلب من و جان منی
من ، من نیستم
تو ، تو من و تمام منی...

عبداله قربانپور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد