یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

همانند همه شب هایی را که با یاد تو

همانند همه شب هایی را که با یاد تو
چشمانم را به روی هم می گذارم
دلم بیدار
بدان امید خوش است
با ذکر تو برخیزم به وقت صبح
هشیار می شوی و مواجه می شوم
با گشایش دو چشمان رویایی ات
روشنم سازی‌و دنیام را که تویی...
تا که تولدی دوباره را احساس و لمس کنم
که با دیدنت به واقعیت ها و موجودیت ها پی ببرم
چرا که میسر کنی‌و به ارمغان می آوری
بستر چراییِ بر ارزش ها
که دارد زین خفتن و برخواستن گر که تو باشی...
برای هر بار شروعی دوباره و ادامه دار که
در کنار تو عادی نیست و تکراری نخواهد بود؛
سوگند به یقین که شکی نیست...
ای زندگی من سرمدی
در امان دلبری هایت نتوان بود
چه در عالم خواب و نه در بیداری...


عبداله قربانپور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد