ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
باز باران ، باز تشنگی کویر دلم
باز قطرات شبنم ، باز عطش عاشقی
خاطره پنجره خیس شده
از بارش قطرات ستاره
بر گونه های سپید تو
ترنم عطر یاس
پیچیده شده
در کوچه های شهر
نشانه از رایحه عاشق شدن
بهار دل من است
پس دوباره دفتر شعرم
را از رد پای مهر تو
خط خطی میکنم
فراموش نمیکنم
در هنگام باریدن باران
بدون چتر
دوان دوان بدنبال
خیس شدن بودیم
تا زلالی قطرات باران
عشق آسمانی ما را
شستشو دهد
و به پاکی واقعی برساند
گویی همه در حسرت
یک لحظه بجای من بدون هستند
تا زیبا ترین طراوت با هم بودن
در زیر بارش ستاره را
لمس کنند
باشد من هم چند جرعه
از می ناب عاشقی ام را
به باد می سپارم
تا با نوازش شبنم سحرگاهی
بر روی رخ دلدادگان بنشاند
مستانه شو
دیوانه شو
مجنون شو
تا آواره کوی عاشقان شوی
دیریست که عاقلان ره عقل جستند
کجا دانند حال جنون عشق ورزیدن را
که ما دو عالم را
به پای معشوق باختیم
بیچارگان این دیار غربت
آنند که پی فلسفه دینار رفتند
نپندارند که رهایی روح و جسم
در این دایره بی مهری
تنها شور مستی
عاشق بودن است و بس
کمی به من فرصت دهید
میخواهم از لب لعل هستی
دو سه کام بجویم
شاید در یک لحظه دیر شود
نمیخواهم میکده و دیر عاشقی
بی گزند از نیش
نوش غفلت کام جستن
بی نصیب بماند
حسین رسومی