یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

رفت آن گاهی که قلبم درپی دیدار بود

رفت آن گاهی که قلبم درپی دیدار بود
حاصل آن مهروخدمت یک دهان هاربود
پنج ویک آمدبه بازی ؛ جفت شش نامیدی اش
دشنه ات دیدم نهادی ؛ برسرمنقاربود

هردمت فاز توهم ؛ یک توقع ؛ ای دریغ
عشقم عشقم های تو تکرار طوطی واربود
من دگر اما اگر ای کاش هایم مرده است
بس بلاهت می نماید این : کاش او غمخواربود


آمدی ؛ حال خرابت دیده ام من بارها
پس کجاها بوده ای آنگه که حالم زاربود ؟
من پناهت بوده ام ایام و اوقات نزار
بردن نامت درآن ایام ننگ و عار بود

من ندانستم که جان عاشقم را باختم
به بزک های شغالی ؛ کآستینش ماربود
بعضی ازآمد شدن ها اینچنین اند ای عزیز
فهم اینکه مرهم ات ؛ تنهایی و گیتار بود .

حسین یونسی

پر پرواز ندارم که زنم بال و پری

پر پرواز ندارم که زنم بال و پری
چون کشم پر به رهت ای گل یاس سحری

می‌نشینم به لب پنجره باز خیال
تا پرستوی بهاری ز تو آرد خبری

گر بیایی ز وفا بر در این خانه دمی
بزند برق نگاهت همه جا را شرری

کوچه پس کوچه دل پر ز غبار غم دل
سازم از بهر تو با اشک بلورم کپری

گرد خورشید رخت شام سیه حلقه زده
شب ما را نبود از مه تابان اثری

فروغ قاسمی