یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای باغ نو بهاران ای سرو جویباران

ای باغ نو بهاران ای سرو جویباران
از قامت نحیف ام بردار این غباران

ای رحمت الهی باران ببار یکسر
تا یار خود به بینم در قطره های باران

گیسوی آبشارت بر شانه ام فرو ریز
این صخره دوست دارد آبشار کوهساران


دستی ز آستین ات بیرون نما به من ده
دستان برون نه بینی از شاخه چناران؟

در پیش باغ رویت پرواز مرغکان بین
یک مرغ پر شکسته در دسته هَزاران

اینجا زده ست خیمه پائیز سرد دیگر
کی میشود دوباره پیدا گلِ بهاران

نقش تو در ازل چون بر این دلم نشسته
این صنعت الهی کی میرود ز دوران

دیگر که پر بها تر از جان خود ندارم
من را گذار اکنون در خیل شرمساران

تا این نفس مرا هست چشمک بزن خدا را
چشمم براه تا کی خونبار و اشکباران


جعفر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد