یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شرری افروخت، شد آتش سوزان جگرم

شرری افروخت، شد آتش سوزان جگرم
پای‌تاسر، نگران بود به هر سو نظرم

خواب بودیم و به غفلت صبح کردیم آن‌ روز
سیزده، جمعه‌ی دی، کاش می‌آمد خبرم

مرغ حق، چون طَیَران کرد ز پرواز سرا،
بستم از وادی بهجت چمدان سفرم

صبح دی، نحس‌ترین سیزده دوران بود
خبر بغداد، ویران کرد صبح و سحرم

شهریار این بیت در داغ حبیبش بسرود
لیک در سوگ تو بود این شعر دائم به سرم:

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر،
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم


میثم داماد خراسانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد