یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دفتر از کاغذ بنالد سینه از میخانه ها

دفتر از کاغذ بنالد سینه از میخانه ها
بار دفتر پر نگردد با خیال شانه‌ها

کاغذ از مضراب ضربم ناله ها دارد به خویش
ناکسان را غم نباشد هجرت پروانه ها

جاری ایام غم ها طاقت از ما برده است
با که باید گفت از شرح غم دیوانه ها

در تکاپوی بهاران سینه ام باشد خزان
با خزان گو ای سحر از حالت پیمانه‌ها

از سکوت باغ مجنون واژه هایم شاکی اند
این شماتت را بزن بر سر در این خانه ها

دانه های غم چه باید چون غزل همراز نیست
با که باید گفت عرفان از هجوم دانه‌ها

عرفان اسماعیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد