ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ای رفیقِ دیرین، چه شد این عهدِ تو پایند؟
چو سپردی ما را به غم و دردِ جدایی؟
آن همه مهر و وفا، همه گویی نبود ست،
رفیقِ تازهات را تو چه دانی زِ رهایی؟
چشمهایِ خیانت، تو نبستی به رویِ ما،
پشتِ پا زدی بر همهی آن روزهایِ ما
عشقِ نو، تو را بُرد و کهن ره گم کردی،
آه زین سفر، کاش نبودی، کاش نبودی!
رفتم ز دلِ تو، همچو پرِ خشکِ خزان فتاده،
هر چه بود ز مهرِ تو، شد ز یاد، فراموش
دل به دامانِ تازهای افکندی و گم گشت،
ما شدیم خاطره، تو شدی مست و مدهوش
آه زین معامله، که تو کردی و نادید،
کهنه را به نو فروختن، آیینِ تو شد؟
رفیقِ تازهات را تو چه دانی زِ پشیمان؟
روزی این نو هم کهنه شود، آنگاه بِسوزی
نیماحاجی