ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اگر ثانیهای بر باد، گذشت از دست ما بیراه
دگر برگردد آن لحظه؟ نه هرگز، نه به دل یا آه
زمان چون رود میغلتد، گذرها را نمیبیند
به هر پیچش نشانی هست، ز دیروز و غم و گمراه
اگر امروز را گم کرد، دلت در خواب دیروز است
جهان با هر نفس گوید: غنیمت دان، کنون را خواه
نه آغاز و نه پایان هست، همین دم را تماشا کن
که هر لحظه طلوعی نوست، ز خورشیدی که دارد راه
بخوان فاضل، سرودی ناب، ز اکنونی که زیباست
زمان در دست عاشقهاست، نه بر گرداب و بیپناه
ابوفاضل اکبری