یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به خدا ناله شنیدم که خدا زندانی ست

به خدا ناله شنیدم که خدا زندانی ست
همه جا هست ولی از همگان پنهانی ست

یک نفس داد به ما تا که دمی تازه کنیم
بی‌خبر بود از آن جان که در او رضوانی ست

همه جا گشتم و گفتم که مسیحا نفسی
ناله سر داد که او هست ولی نورانی ست

رفته از دیده ما تو چرا مشتاقی؟
این همه عجز و تمنا به خدا نادانی ست

یاد بگیر که تنت خاک و گل است ای انسان
لیک در جان تو نوری است ز حق، تابانی ست

نور او مشعل جان است به دل تابیده
بر همه خلق جهان لطف خدا بارانی ست

همه گشتند پی او مسجد و میخانه و دیر
لیک دان سجده خالص رهِ جاودانی ست


فرهاد عبادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد